نکاتی درباره «نماز» از کلمات قصار آیت الحق محمدتقی بهجت
کرامتی برای مسلمانان
در روایت آمده است:«اَلصَّلاةُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ، فَمَنْ شآءَ اسْتَقَلَّ، وَ مَنْ شآءَ اسْتَکْثَرَ؛ نماز، بهترین چیزى است که [در اسلام] وضع شده است، پس هر کس که خواست کمتر و یا بیشتر [نماز] بخواند.» (1)
شاید این کرامتى باشد براى خصوص مسلمانها که به آنها اجازه داده شده است...هر جا و هر وقت که خواستند بدون هیچ رادع و مانع و حاجز و حاجب و بدون اجازه از هیچ دربان و نگهبان، به حضور خداوند که پادشاه پادشاهان است بار داده شوند.
البته نمازهاى واجب از جهت وقت محدودیّت زمانى دارند که باید در اوقات معیّن ادا شوند، ولى در مکان آن محدودیّت و تعیین خاصّى وجود ندارد.
بالاترین و رساترین روایت درباره ى نماز
سؤال: کدام روایت در توصیف نماز، بالاتر و بالغ تر است؟
پاسخ: روایت «رزام» در کتاب «فلاح السائل» (2) در اوصاف نماز؛ ولى ما روایت نقد مى خواهیم نه نسیه. هم چنین عبارتِ: «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَر؛ نماز، انسان را از کار زشت و ناپسند باز مى دارد.» (3)
در قرآن در وصف نماز ذکر شده هم چنین جمله ى:«وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ و مسلّما یاد خدا بزرگتر است.» در قرآن آمده است. این جمله شاید به این معنا باشد که: «ذِکْرُاللّهِ فىِ الصَلاةِ أَکْبَرُ مِنْ ذِکْرِهِ فى غَیْرِها؛ یاد خدا در نماز از یاد خدا در غیر آن بالاتر و بزرگتر است.» (4) یا این که: «الصَّلاةُ فى أَنَّها ذِکْرُاللّهِ أَکْبَرُمِنْ غَیْرِها؛ نماز از لحاظ ذکر خدا بودن از غیر آن بالاتر و بزرگتر است.»
در هر حال، بنده از میان عبارات مرویّه در توصیف و شأن نماز، بالاتر از «الصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِنِ؛ نماز، معراج و وسیله ى ترقّى و عروج مؤمن است.» (5) ندیده ام...
لذّت از نماز، از هر لذّتى بالاتر است
در روایت است که رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود:«حُبِّبَ إِلَىَّ مِنْ دُنْیاکُمْ: أَلطِّیبُ، وَ النِّساءُ، وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنِى فِى الصَّلاةِ؛ از دنیاى شما مورد علاقه و محبوب من است: عطر و بوى خوش، زنان، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است.» (6)
تمام لذّت ها روحى است و آن چه از لذّات که در طیب و یا از راه نساء، به صورت حلال تکوینا مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است؛ امّا طفل کم درک را با لذت حجله و عروسى کارى نیست و حجله گاه براى او لذّت ندارد، بلکه براى او حصار و قفس و زندان است و خود او در آن جا زندانى و بى تحرّک است، براى او دویدن و بازى لذت دارد، او دوچرخه و سه چرخه دوست مى دارد و از این لذّت مى برد که از جایى به جایى در حرکت و سیر باشد، بازى در کوچه براى او از حجله و عروسى لذّت بخش تر است.
براى ما هم آبگوشت لذت دارد. براى تریاکى ها و شیره کشها و... کارهایشان از همه چیز ـ چنان که مدّعى هستند ـ لذیذتر است.
لذّت ها همه روحى است، وگرنه کوه به این عظمت، در جهالتِ از لذتهاى روحى است. در روایت است:«تَنَعَّمُوا بِعِبادَتِى فِى الدُّنْیا، فَإِنَّکُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الاْآخِرَةِ؛ در دنیا از عبادت من برخوردار شوید و لذّت ببرید، چرا که در آخرت از آن لذّت خواهید برد.» (7)

از آثار نماز، و عمل بر اساس تقوا
از آیه ى شریفه ى «إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ؛ نماز انسان را از کارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد.» (8) استفاده مى شود که: «لاصَلاةَ لِمَنْ لا یَتَناهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ کسى که از کارهاى زشت و ناپسند خوددارى نمى کند، واقعا نمازش نماز نیست.» (9)
سؤال: آیا مفاد عکس نقیض آیه ى گذشته را که بیان فرمودید، از آیه ى «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛ خداوند، تنها از تقواپیشگان مى پذیرد» (10) هم استفاده مى شود؟
جواب: این آیه مى رساند که تنها عملى مقبول است که بر اساس تقوا باشد، نه این که تمام اعمال شخص مُتَّقىِ بما أَنَّهُ مُتّقى مقبول باشد، هر چند بر خلاف تقوا از او صادر گردد.
نماز بزرگان و نماز ما
نمازهایى که ما مى خوانیم با نماز علماى بزرگ شباهت ندارد، نماز آن ها و کیفیّت نیّت و خلوص و حال و حضور آن ها گفتنى و توصیف کردنى نیست.
در صورتى که آنان در علوم متوغّل بودند، و شبانه روز غرق در مباحث فقه و اصول بودند، به گونه اى که گویى وقت آن ها مستغرق در درس و بحث و مطالعه است، و خیال مى شد که براى عبادت و نماز حال و وقت ندارند، ولى با این حال در نماز عجایب و غرایب بودند و نماز آن ها، نماز بود. خدا کند طریقه ى سَلَف صالح خود را عالما و عامِدا در علم و عمل ترک نکنیم!
نماز، ملاک قبولى و متبوع تمام اعمال
سؤال: معناى این روایت که مى فرماید: «إِنَّ کُلَّ شَىْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ به راستى که تمام اعمالت تابع نمازت مى باشد» (11) چیست؟
جواب: شاید مقصود این باشد که در روایت دیگر مى فرماید: «إِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها، وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها؛ اگر نماز پذیرفته شود، سایر اعمال نیز مورد پذیرش قرار مى گیرد؛ و اگر پذیرفته نشود، سایر اعمال نیز مورد قبول قرار نمى گیرد.» (12)
عشق به نماز
آقا شیخ على زاهد رحمه اللّه به دیدن رفیقش رفت، او در حجره نبود، ایشان انتظار او را کشید و برنگشت، همانجا در ایوان جلوى حجره مشغول نماز شد.
هم چنین هنگامى که ایشان براى فاتحه خوانى و مجالس ترحیم به مساجد مى رفت، اول نماز تحیّت مى خواند، بعد براى فاتحه مى نشست.
نافله ى راتبه ( نوافل نمازهاى یومیّه) را هم هنگام رفتن براى اقامه ى نماز جماعت در راه، در کوچه و بازار مى خواند و رکوع و سجود را با اشاره انجام مى داد. اگر مقصود ایشان حتّى جز تعلیم به دیگران هم نبود، کافى بود.

اگر نماز شب نخوانى...!
آقا سیّدجمال گلپایگانى رحمه اللّه به آقازاده ى خود مى فرمود: «اگر نماز شب نخوانى، عاقّت مى کنم!» پسر ایشان خیلى ناراحت مى شود و مى گوید: «براى ترک مستحب چرا عاقّم مى کنى؟» ایشان مى فرماید: «منظورم این است که تا مى توانى نماز شب را ترک نکنى.»
براى ترک مستحّب فرزندش را عاقّ مى کند. در حقیقت با این کار آتیه ى فرزندش را تأمین مى کرده است، زیرا هر راهى جز آن، چه مال و چه زمین و ملک و چه گوسفند و دام و... فناپذیر است.
مرحوم شیخ مرتضى (13) در مدرسه، شب ها بیدار مى شد، و شب هاى ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن مى شد و دورِ مدرسه راه مى رفت و با صداى خوش، قرآن و اشعار مثنوى و بابا طاهر را با گریه و زارى مى خواند، و روز که مى شد، گوشه اى مشغول تدریس مى شد. و هنگامى که درس نمى گفت، ساکت مى نشست به گونه اى که گویا آن شخص دیشبى نیست.
آقا سیّد محمّد باقرشفتى رحمه اللّه که به دست خود حدود جارى مى کرد، شب ها مثل کسانى که عقل خود را از دست داده باشند، به گریه و زارى و حرکت هاى عجیب مشغول مى شد و روز که مى شد عبا و قبا مى پوشید، به گونه اى که گویا آن کسى که شب با آن حال تضرّع و زارى مى کرد، نیست.
تذکر:
ترجمه آیات و روایات را اغلب خود آیت الله بهجت نگفته اند؛ اما برای نظم بیشتر ترجمه آیات و روایات مطابق آن چه در سایت معظم له آمده است در کنار آیه یا روایت مربوطه قرار گرفته است.
پی نوشت ها:
(1) بحارالانوار، ج 79، ص 308؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 43 و 47
(2) فلاح السّائل، ص 23؛ مستدرک الوسائل، ج 4، ص 91؛ بحارالانوار، ج 47، ص 185؛ ج 81، ص 250
(3) سوره ى عنکبوت، آیه ى 45
(4) مستدرک الوسائل، ج 3، ص 80؛ بحارالانوار، ج 79؛ ص 206
(5) بحارالانوار، ج 79، ص 247 و 303؛ و ج 81، ص 355، بیان مرحوم مجلسى رحمه اللّه
(6) وسائل الشیعة، ج 1، ص 442، ج 2، ص 144؛ بحار الانوار، ج 73، ص 141؛ ج 79، ص 211؛ خصال، ج 1، ص165؛ نیز ر.ک: مسند احمد، ج 3، ص 128، 199، 285 و...
(7) اصول کافى، ج 2، ص 83؛ وسائل الشیعة، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، ج 8، ص 155؛ ج 67، ص 253
(8) سوره ى عنکبوت، آیه ى 45.
(9) مشابه: مستدرک الوسائل، ج 4، ص 114؛ بحارالانوار، ج 67، ص 293؛ ج 81، ص 263
(10) سوره ى مائده، آیه ى 27
(11) نهج البلاغه، ص 383، وسائل الشیعة، ج 4، ص 161؛ بحارالانوار، ج 33، ص 581؛ ج 74، ص 392؛ ج 80، ص 14
(12) فلاح السائل، ص 127؛ امالى صدوق، ص 641، بحارالانوار، ج 10، ص 393
(13) مقصود، مرحوم شیخ مرتضى طالقانى رحمه اللّه (1274 ـ 1363)، مشهور و معروف در نجف است، که در مدرسه آقا سیّد محمّد کاظم یزدى رحمه اللّه حجره داشته و تا آخر عمر ازدواج نکرد و حدود 90 سال عمر نمود.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بهجت